ايلاميان، كشور پادشاهي باستاني در بخش بزرگي از نجد ايران. (تقريباً از 2600پ.م تا 646پ.م)
قلمرو اصلي ايلام بخش وسيعي از غرب و جنوب غرب ايران زمين* با مركزيت خوزستان و شوش كنوني بود. برخي معتقدند، عيلاميها نام سرزمين خود را هلتمتي (هتامتي= هلتامتي [1]= التامت [2]) به معني «سرزمين خدا» ميخواندند و علامت "NIM" به معني سرزمين مرتفع در نوشتههاي سومري و اكدّي [3]را به عيلام نسبت ميدهند (علام = بالا) كه به انزان (انشان) [4]كوهستانهاي شرق جلگة سوزيانا (شوشون) [5]اشاره دارد. برخي ديگر نيز اَلَمْتُوي[6]سومري و اكدي را برگرفته از هلتمتي ميدانند.2
در يك تقسيمبندي كلي ميتوان سه دوره را براي تمدن ايلام برشمرد: ايلام كهن (قديم) از 2400-1600پ.م، عيلام ميانه از 1500-1100پ.م و عيلام جديد از 770-550پ.م . عيلام كهن به سه دورة پادشاهي اوان[7] (2400-2100پ.م)، پادشاهي سيماشكي[8] (2100-1970پ.م) و دوران سوكّل مخها[9] (1970-1600پ.م)، عيلام ميانه با سه سلسلة پادشاهي، كيدنيوها[10] (1500-1400پ.م)، ايگيهليها[11] (1400-1210پ.م) و شوتروكها[12] (1210-1100پ.م)3 و پس از چند سده بيخبري از تاريخ عيلام، همزمان با كوچ و استقرار آرياييها* در غرب ايران (حدود 1000-835پ.م) نام «شاه هومبان- نيكاش[13]» به عنوان بنيانگذار اصلي سلسلة جديد عيلام و در جنگ با آشوريها به چشم ميخورد.4 سلسلهاي كه او بنياد گذاشت تا زمان هجومهاي ويرانگر آشور بانيپال [14]علمي هم در 646پ.م در زمان هومبان هَلتْشْ سوم، [15]پا برجا ماند،5 پس از آن نيز تا زمان داريوش اول* هخامنشي شاهان محلي ايلام در شوش حكومتهاي كوچكي داشتند. و از آن پس شوش از شهرهاي مهم هخامنشيان به شمار ميآمد.6 شوش كه معبد- زيگورات- چغازنبيل (دوراونتاش) [16]مربوط به دورة پادشاهي اونتاش (اونتش) گال،[17]براي خداي بزرگ ايلام، اين شوشيناك [18]در آن قرار داشت به عنوان مهمترين شهر و اوان (دزفول)، ماداكتو[19]در كرانة رود كرخه، ليان [20]در بوشهر، وانشان از مهمترين شهرهاي عيلاميان بودند. كه آثار مهمي ازشهرسازي، معابد، صنايعدستي، كتيبهها و نقش برجستهها از اين شهرها به دست آمده است. سومريان، اكديان، بابليان و آشوريان در سراسر تاريخ ايلام، جنگهايي با آنها داشتهاند و در زمان اونتاشگال و در دورة طلايي پادشاهاني مانند شوتروك ناهونته، [21]كويترناهونته [22]و شيلهاك اين شوشيناك [23]به پيروزيهاي بزرگي دست يافتند.7 انتقال قانوننامة حمورابي به شهر دوراُنتش در پرتو اين پيروزيها بود. در رأس جامعه عيلاميان، پادشاه و اعضاء خاندان سلطنتي كه در حكمراني او شريك بودند قرار داشتند.8 در آغاز مادرسالاري بر عيلام حكمفرما بود و الهههاي مادر مانند، پنيكير، كيريريش و پرتي در رأس خدايان بودند. اما وقتي جامعه پدرسالار شد (اواسط هزارة دوم پ.م) خدايان مذكر مانند هومبن و انيشوشيناك (خداي شوش)، نهونته (خداي خورشيد و اجراي قانون) در رأس قرار گرفتند. خدايان نيرومند فوق طبيعي را كيتن[24] ميخواندند و كاهنان در معابد آنان مراسم ديني را به جا ميآوردند. آنان به زندگي پس از مرگ اعتقاد داشتند. جشنهاي توگ (در ارديبهشت) و جشن سال نو در پائيز از مهمترين جشنهاي ايلاميان بودند. قانون از منزلت خاصي برخوردار بود. قانون ديني را كاهنان و قانون عرفي را پادشاهان وضع ميكردند.9 زبان عيلاميان، كه به هيچ يك از گروههاي شناخته شده در زبانهاي باستاني تعلق ندارد. در آغاز با خط تصويري، سپس به صورت ترسيمي و ميخي نوشته ميشد10 و در مكاتبات از زبان سومري و اكدّي نيز استفاده ميكردند.11
بعدها در زمان هخامنشيان تداوم يافت و در كنار زبان آرامي در امور اداري به كار ميرفت. از آنجا كه عيلاميان در تقابل مستقيم سياسي و روابط تجاري با بينالنهرين بودند از نظر فرهنگي تأثير و تأثرهاي فراوان داشتند. در شرق نيز با كاسيها، و تمدنهاي داخلي نجد ايران در كاشان، كرمان و حتي دهانة سند روابطه بسيار داشتهاند.12
مآخذ:
[1]. Haltāmti
[2]. ALtāmt
[3]. AKKad
[4]. Anzan(Anshan)
[5]. Shushun
[6]. Elamtu
[7]. Avan
[8]. Simashki
[9]. Sukkalmakh
[10]. Kidinu
[11]. Ike/Igihalki
[12]. Shutruk
[13]. Humban-Nikash
[14]. Ashurbanipal
[15]. Humban- haltash III
[16].Dur- untash
[17]. Untash- Gal
[18]. In- shushinak
[19]. Madaktu
[20]. Liyan
[21]. Shutrak- nahhunté
[22]. Shilhak- inshushinak
[23]. Kutir- Nahhunté
[24]. Kitin
حسین شیخ