مصدق، محمد. حقوقدان و سياستمدار، رهبر جبهة ملي ايران* و نخست وزير دولت ملي و رهبر ملي شدن صنعت نفت* (1261م ـ 1346ش). محمدخان مصدقالسلطنه در خانوادهاي متنفذ از اشراف ديوانسالار ايران متولد شد، پدرش ميرزا هدايت وزير دفتر پسر عموي ميرزا يوسف مستوفيالممالك از صدراعظمها و ديوانيان نامدار بود كه از آشتيان به تهران مهاجرت كردند.1 مادرش نيز ملك تاج خانم نجمالسطنه از سوي پدر نوة فتحعليشاه قاجار* بود كه برادرانش از رجال نامي مشهور به فرمانفرماييان فيروز بودند. مصدق 10 ساله بود كه پدرش فوت كرد و در دامان مادرش پرورش يافت، تحصيلات مقدماتي را به طور سنتي در تهران آغاز كرد2 و در 14 سالگي؛ لقب مصدقالسلطنه را از سوي ناصرالدين شاه دريافت كرد و بعدها مستوفي ايالت خراسان شد. در آن زمان افضلالملك دربارة او نوشت «چنين شخصي كه در سن شباب اين طور جلوهگري كند بايد از آيات بزرگ گردد».3 در 19 سالگي با ضياءالسلطنه دختر سيدزينالعابدين امام جمعة تهران ازدواج كرد و از او صاحب پنج فرزند شد. مصدقالسلطنه از مشروطهخواهان انجمن آشتيانيها بود كه در دورة دوم مجلس شوراي ملي* به وكالت از طبقة اعيان و اشراف انتخاب شد اما به دليل آنكه سنش از 30 سال كمتر بود به مجلس راه نيافت اما در مبارزات سياسي عضويت جامع آدميت و جامع انسانيت درآمد. در پي بمباران مجلس به فرانسه رفت (1287ش) و در مدرسة علوم سياسي به تحصيل پرداخت. پس از دورة استبداد صغير (حكومت محمدعلي شاه) به نوشاتل سويس رفت. پس از دريافت ليسانس حقوق رسالة دكتري خود را با عنوان «وصيت در فقه اسلامي» نوشت و در 1293ش به ايران بازگشت و به دعوت محمدعلي ذكاءالملك استادي مدرسة علوم سياسي را پذيرفت.4 او از مخالفان عقد قرارداد 1919م (1337ق) در زمان حسن وثوقالدوله بود و به هنگام رياست الوزرايي حسن پيرنيا* (مشيرالدوله)، در حالي كه در سويس بود به وزارت عدليه دعوت شد. اما در بازگشت به ايران از طريق بوشهر، درخواست مردم فارس مبني بر واليگري آنجا را قبول كرد و تا كودتاي 1299ش* (كودتاي سياه سيدضياء و رضاخان) در اين سمت بود.5 با سقوط كابينة كودتا به وزارت ماليه، در 1301ش به حكومت آذربايجان، در 1302ش به وزارت خارجه و در دورة پنجم مجلس شوراي ملي به نمايندگي از تهران انتخاب شد و با سلطنت رضاخان به مخالفت برخاست. در دورة ششم نيز به مخالفت خود ادامه داد كه به تدريج از سياست كناره گرفت و به روستاي احمدآباد رفت و در 1319ش نيز به بيرجند رفت. با آغاز جنگ جهاني دوم مجدداً به احمدآباد تبعيد شد.6 دكتر مصدق در دورة چهاردهم مجلس شوراي ملي نمايندة اول تهران شد و ضمن برملا ساختن ماهيت رژيم پهلوي* با فراهم آوردن مقدمات مسائل مربوط به نفت به مبارزات خود ادامه داد و ضمن تشكيل جبهة ملي ايران* در ملي شدن صنعت نفت نقش اصلي را ايفا كرد (29 اسفند 1329ش).7 در ارديبهشت 1330ش به نخست وزيري ايران انتخاب شد و پس از خلعيد و قطع رابطه با انگلستان با آنكه مجلس هفدهم از او دفاع ميكرد، در تصدي وزارت دفاع ملي با محمدرضا شاه اختلاف پيدا كرد، كنارهگيري او از نخست وزيري با قيام مردم در 30 تيرماه 1331ش و نخست وزيري مجدد او همراه بود.8 موضعگيري او در برابر رژيم پهلوي با فرار شاه، مخالفت برخي روحانيان، نيروهاي ارتشي و مالكان با او شد، كه سرانجام با تلاشهاي سيا [1]و عوامل انگليسي در كودتاي 28 مرداد 1332ش از نخستوزيري بركنار9 و به مدت سه سال زنداني شد. پس از آزادي تا پايان عمر، كه بر اثر بيماري سرطان در 14 اسفند 1346ش فوت كرد، در احمدآباد به تبعيد به سر برد. اگرچه وصيت كرد كه او را در ابنبابويه در كنار شهداي 30 تير دفن كنند اما با ممانعت دولت، در روستاي احمدآباد به خاك سپرده شد. از دكتر مصدق دست نوشتهها و اسناد فراواني برجاي مانده كه بيانگر فعاليتهاي مليگرايانه و آزاديخواهانة او در توجه استقلال و آزادي ايران است. او همزمان با فعاليتهاي استقلالطلبان هند به رهبري گاندي و پيش از تلاش مصريها در ملي كردن كانال سوئز رهبري نهضت ملي كردن صنعت نفت، مبارزه با اختناق و خلعيد بيگانگان را بر عهده گرفت.
مآخذ: